کلمه جو
صفحه اصلی

شلخت

لغت نامه دهخدا

شلخت. [ ش َ ل َ ] ( اِ ) لگدی که با پشت پا و یا سر زانو بر نرمگاه و نشستگاه کسی در بازی و یا از روی خشم و غضب زنند. ( ناظم الاطباء ) ( از برهان ) ( از آنندراج ). اردنگ. اردنگی. زفکنه ( در تداول مردم قزوین ). تیپا. رجوع به شلخته و مترادفات دیگر کلمه شود.

پیشنهاد کاربران

غاز ، ( در زبان گیلکی )

در زبان گیلانی یعنی غاز


کلمات دیگر: