کلمه جو
صفحه اصلی

رفتارهای روانی ناهنجار و مرجعی بنام دستینه تشخیص و امار ناهنجای های روانی بنام اختصاری دی اس ام چهار

پیشنهاد کاربران

متخصّصان بهداشت روانی برای بر چسب گذاری رفتارهای نا هنجار در یک نظام طبقه بندی به توافق رسیده اند. محصول این توافق تحت عنوان یک کتاب مرجع تخصصی، یعنی ( DSM - IV ) توسط انجمن روان پزشکی آمریکا منتشر شده است.
در DSM - IV، رفتارهای نا هنجار بر طبق شباهت ها و تفاوت های اصلی در شیوه هایی که افرادِ مبتلا به اختلال روانی رفتار می کنند، طبقه بندی می شوند.
محتویات [نهفتن]
۱ مشکلات مربوط به تشخیص و بر چسب گذاری
۲ تاریخچه
۲. ۱ DSm - I
۲. ۲ DSM - II
۲. ۳ DSM - III
۲. ۴ DSMIV
۲. ۵ ( ۲۰۰۰ ) DSM - IV - TR
۳ در DSM نسخه ۲۰۰۰
۴ ضوابط تغییرات
۵ کتاب مرجع DSM - IV
۶ محدودیت های مربوط به کاربرد DSM - IV
۷ محدودیت های رویکرد قطعی
۸ استفاده از قضاوت بالینی
۹ کاربرد DSM - IV در موقعیت های قانونی
۱۰ ملاحظات قومی و فرهنگی
۱۱ DSM - V آخرین نسخه
۱۲ جستارهای وابسته
۱۳ منابع
مشکلات مربوط به تشخیص و بر چسب گذاری [ویرایش]
راهنمای تشخیصی و آماری اختلال های روانی ( DSM ) اختلال ها را طبقه بندی می کند و توصیف های دقیق و مفصل مفیدی را برای ارتباط در میان متخصصان ارائه می دهد. طبقه بندی DSM مزایا و معایبی دارد. مزایای این طبقه بندی عبارت اند از: توصیف نشانه ها، معیاریابی تشخیص و درمان و سهولت ارتباط بین متخصصان. با وجود این، امکان تشخیص نادرست نیز وجود دارد و هنگامی که روی فردی، برچسب "بیمار روانی" گذاشته می شود، این برچسب اغلب استمرار می یابد. همچنین افرادی با تشخیص اختلال های روانی اغلب از تبعیض اجتماعی و اقتصادی رنج می برند.
دیوید روزنهان برای پاسخ به این پرسش که بر چسب گذاری چه پیامد هایی دارد، هفت نفر از همکاران خود را استخدام کرد تا در این بررسی به او کمک کنند. تمام همدستان روزنهان از الگوی زیر پیروی کردند: آنها به بیمارستان مراجعه و از شنیدن صداهایی که می گفتند "خالی" شکایت کردند. آن ها غیر از این شکایت و ارائهٔ اسامی و مشاغل جعلی به مصاحبه کننده اطلاعات درستی را دادند و طبیعی رفتار کردند. تمام این افراد در بیمارستان های مختلف بستری شدند و روی تمام آن ها به جز یک نفر، برچسب اسکیزوفرنی گذاشته شد. هنگامی که این شبه بیماران در بیمارستان بستری شده بودند، طبیعی رفتار کردند و هرگز نگفتند که صدا هایی را می شنوند. آن ها با کارکنان بیمارستان به طور عادی صحبت می کردند و به طور طبیعی با بیماران رفتار می کردند. با وجود این، کارکنان بیمارستان، آن ها را بیمار می پنداشتند و بر همین اساس با آن ها رفتار می کردند. علی رغم رفتار بهنجار و همکاری کامل آن ها با کارکنان بیمارستان، متوسط مدت زمان اقامت آن ها در بیمارستان نوزده روز بود. در طی این مدت، چندین نفر از بیماران واقعی به این بیماران دروغین شک کرده بودند و متوجه شده بودند که آن ها واقعاً بیمار روانی نیستند. در هنگام مرخص شدن این بیماران دروغین، در پرونده های آن ها این تشخیص درج شده بود: "اسکیزوفرنی در حال بهبودی". هنگامی که برای یک بیمار، تشخیص اسکیزوفرنی مطرح می شود، این بر چسب شاخص اصلی فرد مورد نظر می شود و فردیت وی از دست می رود. یکی از بیماران دروغین گزارش کرد که پرستاری ( که زن بود ) در مقابل چندین بیمار مرد، دکمه های لباس خود را باز و به مرتب کردن لباس زیر خود اقدام کرد. وی قصد نداشت که کسی را تحریک کند، بلکه به طور ساده بیماران را به عنوان مرد و افراد واقعی نمی نگریست.
اگر به جای بر چسب گزاری بر روی این شبه بیماران از گزارشی از وضعیت روانی آن ها استفاده می شد این اتفاقات نمی افتاد.
تاریخچه [ویرایش]
زمان و نحوه شکل گیری DSM
DSM شامل یک علامت تجاری ثبت می باشد که متعلق به انجمن روان پزشکان آمریکا APA م یباشد. و یکی از پرفروشترین انتشارات می باشد که سود زیادی را نصیب APA م یکند و نقطه عطف روانپزشکی جهان می باشد. خصوصاً اینکه بیشتر روزنامه ها و مجلات از آن استفاده می کنند. در ایالات متحده آمریکا نیاز به جمع آوری اطلاعات انگیزه اولیه برای طبقه بندی اختلالات روانی به شمار می رفت. اولین اقدام برای جمع آوری اطلاعات درباره بیماری های روانی در آمریکا، ثبت فراوانی یک طبقه از بیماری های روانی تحت عنوان ( کانایتی دیوانگی ) در سرشماری سال ۱۸۴۰ بود. در سال ۱۸۸۰ بین هفت طبقه بیماری روانی متمایز قائل شدند که شامل ( مانی، مالیخولیا، مونومانی ( مشغولیت فکری بیمارگون، فلج ناقص، زوال عقل، می بارگی و صرع ) می باشد. در سال ۱۹۱۷ کیمته آماری انجمن روانپزشکی آمریکا ( انجمن پزشکی - روانشناسی آمریکا ) همراه با کمیسیون حل بهداشت روانی طرحی تصویب کرد که جهت سرشماری برای بیمارستان های روانی مورد استفاده قرار گرفت.
گرچه این سیستم بیشتر یک سیستم بالینی بود ولی در درجه نخست هنوز یک طبقه بندی آماری محشوب می شد. که بعداً چندین بار اصلاح شد.
در جنگ جهانی با توجه به حجم بالای گرفتاران به آسیب های روانی، روانپزشکان آمریکا با سیل مراجعان مواجه شدند و ضرورت ارزیابی، اقدام و معالجه سربازان دیده شد. و مرکز این حرکت به دور از مؤسسات فکری و کلینیک های سنتی بود. و ارتش آمریکا با تشکیل یک کمیته به وسیله روانپزشکان و سرتیپ ویلیام سی منیجر به طبقه بندی و ایجاد یک برنامه که medical ۲۰۳ نامیده می شد، اقدام کرد که در سال ۱۹۴۳ مثل یک اطلاعیه فنی وزارت جنگ اعلام شد و توسط همه نیروهای مسلح پذیرفته شد. و این طبقه بندی بسیار تحت تأثیر ختلالات رفتاری سربازان بود. مقارن با آن سازمان بهداشت جهانی ششمین چاپ ICD را منتشر کرد که برای اولین بار در آن اختلالات روانی گنجانده شده بود. ICD بسیار تحت تأثیر شدید مجموعه اصطلاحات اداره سربازان قرار داشت و شامل ۱۰ طبقه برای روان پریشها، ۹ طبقه برای روان رنجوریها و ۷ طبقه برای اختلال های منش، رفتار و هوش بود.
کمیته مجموعه اطلاعات و آمار انجمن روانپزشکی آمریکا نخسه متفاوتی از ICD را به عنوان اولین چاپ راهنمای . . .


کلمات دیگر: