کلمه جو
صفحه اصلی

نصمه

لغت نامه دهخدا

( نصمة ) نصمة. [ ن َ م َ ] ( ع اِ ) صورت که پرستند آن را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). صورتی که مانند بت آن را پرستند. ( ناظم الاطباء ) ( از متن اللغة ). نَصَمَة. ( متن اللغة ).

نصمة. [ ن َ ص َ م َ ] ( ع اِ ) صورتی که پرستیده شود. ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). نَصمَة. ( متن اللغة ). رجوع به نَصمَة شود.

نصمة. [ ن َ ص َ م َ ] (ع اِ) صورتی که پرستیده شود. (از اقرب الموارد) (از المنجد). نَصمَة. (متن اللغة). رجوع به نَصمَة شود.


نصمة. [ ن َ م َ ] (ع اِ) صورت که پرستند آن را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). صورتی که مانند بت آن را پرستند. (ناظم الاطباء) (از متن اللغة). نَصَمَة. (متن اللغة).



کلمات دیگر: