گوه غلطان. [ غ َ ] ( نف مرکب ) گرداننده گوه. گه گردان. || ( اِ مرکب ) جعل و سرگین غلطان. ( ناظم الاطباء ). سرگین گردان. سرگین گردانک. خبزدوک. خنفساء. رجوع به گوگار و گوگردانک و جُعَل شود.