خیار و بر گزیده از مردم و ستور و جز آن ٠ برگزیدگان و اشراف قوم ٠ یا اسم است از انتصائ به معنی برگزیدن ٠
نصیه
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( نصیة ) نصیة. [ ن َ صی ی َ ] ( ع اِ ) خیار و برگزیده از مردم و ستور و جز آن. ( منتهی الارب ) ( از المنجد ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). برگزیدگان و اشراف قوم. ( از متن اللغة ). بهین چیز. ( مهذب الاسماء ). || اسم است از انتصاء به معنی برگزیدن. ( از متن اللغة ). || باقی مانده از مال و جز آن. ( از متن اللغة ). بقیة. ( از اقرب الموارد ) ( المنجد ).ج ، نَصی . جج ، انصاء، اناص. ( المنجد ) ( اقرب الموارد ). || واحد نَصی است به معنی نبات سبط. ( از المنجد ) ( از اقرب الموارد ). رجوع به نَصی شود.
نصیة. [ ن َ صی ی َ ] (ع اِ) خیار و برگزیده از مردم و ستور و جز آن . (منتهی الارب ) (از المنجد) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). برگزیدگان و اشراف قوم . (از متن اللغة). بهین چیز. (مهذب الاسماء). || اسم است از انتصاء به معنی برگزیدن . (از متن اللغة). || باقی مانده از مال و جز آن . (از متن اللغة). بقیة. (از اقرب الموارد) (المنجد).ج ، نَصی ّ. جج ، انصاء، اناص . (المنجد) (اقرب الموارد). || واحد نَصی ّ است به معنی نبات سبط. (از المنجد) (از اقرب الموارد). رجوع به نَصی ّ شود.
کلمات دیگر: