مجزر. [ م َ زِ ] ( ع اِ ) جای شتر کشتن. ج ، مجازر. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ) ( ناظم الاطباء ).
مجزر. [ م ُ زِ ] ( ع ص ) شتر که هنگام کشتن وی آید. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || آن که گوسفند را برای ذبح کردن دهد. ( آنندراج ) ( ازمنتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || خرمابن که به وقت باز کردن خرما رسد. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ). خرمابنی که خرمای وی برای چیدن رسیده باشد. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || پیر که به وقت مردن رسد. ( آنندراج ) ( ازمنتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).
مجزر. [ م ُ زِ ] ( ع ص ) شتر که هنگام کشتن وی آید. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || آن که گوسفند را برای ذبح کردن دهد. ( آنندراج ) ( ازمنتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || خرمابن که به وقت باز کردن خرما رسد. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ). خرمابنی که خرمای وی برای چیدن رسیده باشد. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || پیر که به وقت مردن رسد. ( آنندراج ) ( ازمنتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).