مجنس . [ م ُ ج َن ْ ن َ ] (ع ص ) مرکب از اجناس مختلف . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
مجنس
لغت نامه دهخدا
مجنس . [ م ُ ج َن ْ ن ِ ] (ع ص ) جنس به جنس فراهم آورنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). کسی که مرتب می کندو کسی که همجنس و مشابه هم می کند. (ناظم الاطباء).
مجنس. [ م ُ ج َن ْ ن ِ ] ( ع ص ) جنس به جنس فراهم آورنده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ). کسی که مرتب می کندو کسی که همجنس و مشابه هم می کند. ( ناظم الاطباء ).
مجنس. [ م ُ ج َن ْ ن َ ] ( ع ص ) مرکب از اجناس مختلف. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ).
مجنس. [ م ُ ج َن ْ ن َ ] ( ع ص ) مرکب از اجناس مختلف. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ).
کلمات دیگر: