کلمه جو
صفحه اصلی

مجنوبه

لغت نامه دهخدا

( مجنوبة ) مجنوبة. [ م َ ب َ ] ( ع ص ) سحابة مجنوبة؛ ابری که باد جنوب در آن وزد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). ابری که باد جنوب در وی وزد و آن را پراکنده کند. ( ناظم الاطباء ).

مجنوبة. [ م َ ب َ ] (ع ص ) سحابة مجنوبة؛ ابری که باد جنوب در آن وزد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). ابری که باد جنوب در وی وزد و آن را پراکنده کند. (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: