آسوده خاطر
مجموع دل
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
مجموع دل. [ م َ دِ ] ( ص مرکب ) آسوده خاطر. فارغ البال :
پراکنده دلم بی نور از آنم
نیم مجموع دل رنجور از آنم.
پراکنده دلم بی نور از آنم
نیم مجموع دل رنجور از آنم.
نظامی.
و رجوع به مجموع شود.کلمات دیگر: