کلمه جو
صفحه اصلی

نطسه

لغت نامه دهخدا

( نطسة ) نطسة. [ ن ُ طَ س َ ] ( ع ص ) مرد نیک پرهیزکننده از آلایش و احتیاطنماینده از ناپاکی. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). کثیرالتنطس.( از متن اللغة ). ( از اقرب الموارد ) ( از المنجد ). کثیرالتقذر. ( از متن اللغة ). بسیار ظرافت و کثیرالتأنق در طهارة و گفتار و خوراک و جز آن. ( از متن اللغة ).

نطسة. [ ن َ طِ س َ ] ( ع ص ) تأنیث نَطِس است. ( از متن اللغة ). رجوع به نَطِس شود.

نطسة. [ ن َ طِ س َ ] (ع ص ) تأنیث نَطِس است . (از متن اللغة). رجوع به نَطِس شود.


نطسة. [ ن ُ طَ س َ ] (ع ص ) مرد نیک پرهیزکننده از آلایش و احتیاطنماینده از ناپاکی . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ). کثیرالتنطس .(از متن اللغة). (از اقرب الموارد) (از المنجد). کثیرالتقذر. (از متن اللغة). بسیار ظرافت و کثیرالتأنق در طهارة و گفتار و خوراک و جز آن . (از متن اللغة).



کلمات دیگر: