مجلکا. [ م ُ ج َ ] ( ترکی ، اِ ) عهدنامه. تعهدنامه. سند : اگر می خواهی که وثوق کلی حاصل شود اسامی آن جماعت را که با بوق موافقند مفصل کرده با مجلکا بیاور... جوشکاب خطی را که مشتمل بر اسامی موافقان بوق و مجلکای ایشان بود به وی نمود. ( حبیب السیر چ 1 تهران جزو اول از مجلد ثالث ص 44 ). و رجوع به ماده بعد و مچلکا و مچلکه شود.
مجلکا
لغت نامه دهخدا
کلمات دیگر: