کلمه جو
صفحه اصلی

گوی بستن

فرهنگ فارسی

بمعنی گوی بستن صیاد است تا خود در آن جهت گرفتن شکار پنهان نماید .

لغت نامه دهخدا

گوی بستن. [ ب َ ت َ ] ( مص مرکب ) به معنی گوی بستن صیاد است تا خود را درآن جهت گرفتن شکار پنهان نماید. ( یادداشت مؤلف ).


کلمات دیگر: