( صفت ) ۱ - گرایند. گوهر مایل بجواهر . ۲ - حاصل کننده گوهر : ازان کان گوهر گرای آمدند چو کیخسروان باز جای آمدند . ( نظامی )
گوهر گرای
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
گوهرگرای. [ گ َ / گُو هََ گ َ / گ ِ ] ( نف مرکب ) گراینده ٔگوهر. مایل به گوهر. مؤلف بهار عجم در معنی این کلمه نویسد: هرچند گرایش به معنی میل است لیکن چون میل بر چیز نامقدور نفع ندارد پس گرایش است که همان بسوی مقدور باشد و بنابراین گوهرگرای به معنی حاصل کننده گوهر باشد :
از آن کان گوهرگرای آمدند
چو کیخسروان بازجای آمدند.
دگر ره شد آن رشته گوهرگرای.
از آن کان گوهرگرای آمدند
چو کیخسروان بازجای آمدند.
نظامی.
چو ماند این یکی رشته گوهر بجای دگر ره شد آن رشته گوهرگرای.
نظامی.
کلمات دیگر: