( اسم ) ۱ - پاریاب مقابل دیم دیمی ۲ - زراعت دیم ( مخصوصا در خوزستان ) .
فاریاو
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
فاریاو. [ فارْ ] ( اِ مرکب ) صورتی از کلمه فاریاب و معرب پاریاب است. رجوع به فاریاب و فاراب شود.
فاریاو. [ فارْ ] ( اِخ ) فاریاب. رجوع به فاراب و فاریاب شود.
فاریاو. [ فارْ ] ( اِخ ) فاریاب. رجوع به فاراب و فاریاب شود.
فاریاو. [ فارْ ] (اِ مرکب ) صورتی از کلمه ٔ فاریاب و معرب پاریاب است . رجوع به فاریاب و فاراب شود.
فاریاو. [ فارْ ] (اِخ ) فاریاب . رجوع به فاراب و فاریاب شود.
کلمات دیگر: