کلمه جو
صفحه اصلی

فاژندگی

لغت نامه دهخدا

فاژندگی. [ ژَ دَ / دِ ] ( حامص ) حالت دهان درّه کردن. رجوع به فاژ و فاژیدن شود.


کلمات دیگر: