بسیار نادان بسیار بی خبر
غافل غافل
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
غافل غافل. [ ف ِ ل ِ ف ِ ] ( ص مرکب ) بسیار نادان. بسیار بی خبر :
خاقانی از این راه دورنگی به کران باش
یا عاقل عاقل زی یا غافل غافل.
خاقانی از این راه دورنگی به کران باش
یا عاقل عاقل زی یا غافل غافل.
خاقانی.
کلمات دیگر: