( مصدر ) ۱ - تهیه کردن . ۲ - بوی خوش ساختن عطر ساختن .
غالیه ساختن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
غالیه ساختن. [ ی َ / ی ِ ت َ ] ( مص مرکب ) عطاری. بوی خوش سازی. خوشبوی سازی :
شب عقد عنبرینه گردون فروگسست
تا دست صبح غالیه سازد ز عنبرش.
شب عقد عنبرینه گردون فروگسست
تا دست صبح غالیه سازد ز عنبرش.
خاقانی.
کلمات دیگر: