مصلحت گرایی
فارسی به انگلیسی
مترادف و متضاد
قطعیت، فلسفه عملی، فلسفه واقع بینی واقعیت گرایی، مصلحت گرایی، جنبه عملی، بدیهی بودن، تعصب در اثبات عقیده خود
فرهنگ فارسی
مشی یا نظریهای که با پرهیز از آرمانگرایی بر عمل سیاسی براساس مقتضیات وقت تأکید دارد
فرهنگستان زبان و ادب
{pragmatism} [علوم سیاسی و روابط بین الملل] مشی یا نظریه ای که با پرهیز از آرمان گرایی بر عمل سیاسی براساس مقتضیات وقت تأکید دارد
کلمات دیگر: