در پی کرده و وصل یافته
مردون
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
مردون. [ م َ ] ( ع ص ) درپی کرده و وصل یافته. ( منتهی الارب ). موصول. ( متن اللغة ). گویند خیط مردون ؛ ای موصول. ( اقرب الموارد ). || وصله یافته. ( ناظم الاطباء ). مردوم. ( متن اللغة ).
کلمات دیگر: