جوجه تيغي , خارپشت کوهي , تشي , خاردار کردن , خراشاندن
نیص
عربی به فارسی
لغت نامه دهخدا
نیص. [ ن َ ] ( ع اِ ) خارپشت. ( منتهی الارب ). قنفذ ضخم. خارپشت کلان. ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ). || حرکت سست و ضعیف. ( منتهی الارب ) ( از متن اللغة ) ( از اقرب الموارد ).
کلمات دیگر: