پذیرفتاری .
کیانت
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کیانت. [ ن َ ] ( ع اِمص ) پذیرفتاری. ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). رجوع به کیانة شود.
کیانة. [ ن َ ] ( ع اِمص ) پذرفتاری. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). پذرفتاری و کفالت. ( ناظم الاطباء ). کفالت ، و آن اسم است از: کنت علی فلان کوناً؛ ای تکفلت به. ( از اقرب الموارد ).
کیانة. [ ن َ ] ( ع اِمص ) پذرفتاری. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). پذرفتاری و کفالت. ( ناظم الاطباء ). کفالت ، و آن اسم است از: کنت علی فلان کوناً؛ ای تکفلت به. ( از اقرب الموارد ).
کیانت . [ ن َ ] (ع اِمص ) پذیرفتاری . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کیانة شود.
کلمات دیگر: