کلمه جو
صفحه اصلی

گود افتادن

فارسی به انگلیسی

to sink


sag


مترادف و متضاد

sink (فعل)
نزول کردن، فرو بردن، فرو رفتن، غرق شدن، نشست کردن، مستغرق بودن، ته رفتن، گود افتادن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - گود شدن محلی . ۲ - به گودی فرو رفتن ( چنانکه چشمان بیمار از لاغری و بیماری ) .

لغت نامه دهخدا

گود افتادن. [ گ َ / گُو اُ دَ ] ( مص مرکب ) به گودی فرورفتن ، چنانکه چشمان بیماری از لاغری و بیماری. به پستی و فروسوی گراییدن. رجوع به گود انداختن شود.


کلمات دیگر: