کلمه جو
صفحه اصلی

از روی

فارسی به انگلیسی

over


over, out of, from, after the model of


فارسی به عربی

علی متن , من

مترادف و متضاد

aboard (حرف اضافه)
روی، از روی، توی

from (حرف اضافه)
از، از روی، در نتیجه، بواسطه، از پیش

off (حرف اضافه)
از روی، بسوی، از کنار، از محلی به خارج، از یک سو

فرهنگ فارسی

بطریق از راه : از روی انصاف . توضیح دائم اضافه است .

پیشنهاد کاربران

به موجب. . .

در اثر


کلمات دیگر: