کلمه جو
صفحه اصلی

از انجا

فارسی به انگلیسی

therefrom
thence

فارسی به عربی

بعیدا

مترادف و متضاد

away (قید)
دور از، بیرون، پس از ان، دور، بی درنگ، بیک طرف، بعد، بیرون از، در سفر، بطور پیوسته، از انجا، از ان زمان، از انروی

thence (قید)
پس از ان، دیگر، از انجا، از ان زمان، از ان جهت

therefrom (قید)
از انجا، از ان

فرهنگ فارسی

( از آنجا ) ۱ - از جایی دور ( معهود یا مذکور ) : ( دیروز از آنجا براه افتام و امروز بامداد بدینجا رسیدم . ) ۲ - از آن سبب برای آن بدان جهت : ( مگر مار بر گنج از آنجا شست که تا رایگان مهره ناید بدست . ) ( نظامی . )

لغت نامه دهخدا

( از آنجا ) از آنجا. [ اَ ] ( حرف اضافه + اسم ) مِن ْ ثَم َّ. || ( حرف ربط مرکب ) برای آن. بدان جهت :
مگر مار بر گنج از آنجا نشست
که تا رایگان مهره ناید بدست.
نظامی.

پیشنهاد کاربران

از آنجا:بما أنّ .


کلمات دیگر: