کلمه جو
صفحه اصلی

متروک ماندن

مترادف و متضاد

strand (فعل)
رسیدن، گیر افتادن، متروک ماندن، به صخره خوردن، تنها گذاشتن، بهم بافتن و به صورت طناب دراوردن

پیشنهاد کاربران

.


کلمات دیگر: