کلمه جو
صفحه اصلی

از پا درامدن

فارسی به انگلیسی

burnout, tire, succumb, wilt

فارسی به عربی

عجلة

مترادف و متضاد

consume (فعل)
سربه سر کردن، تحلیل رفتن، غذا خوردن، مصرف کردن، از پا درامدن

tire (فعل)
خسته شدن، خسته کردن، از پا درامدن، فرسودن، لاستیک زدن به

پیشنهاد کاربران

خسته شدن


کلمات دیگر: