کلمه جو
صفحه اصلی

از پیش خبر دادن

فارسی به انگلیسی

forebode

فارسی به عربی

تنبا

مترادف و متضاد

forespeak (فعل)
پیش گویی کردن، قبلا اماده کردن، از پیش خبر دادن

foretell (فعل)
پیش گویی کردن، طالع دیدن، از پیش خبر دادن، از پیش اگاهی دادن، نبوت کردن

foreshadow (فعل)
از پیش خبر دادن، از پیش حاکی بودن از

portend (فعل)
پیش گویی کردن، از پیش خبر دادن، حاکی بودن، بد یمن بودن


کلمات دیگر: