استسلم
از پای در امدن
فارسی به عربی
مترادف و متضاد
تسلیم شدن، از پای در امدن
فرهنگ فارسی
( از پای در آمدن ) ( مصدر ) ۱ - از راه رفتن بازماندن افتادن . ۲ - شکست خوردن تسلیم شدن .
فرهنگ معین
( از پای درآمدن ) ( ~. دَ. مَ دَ ) (مص ل . ) ۱ - شکست خوردن ، تسلیم شدن . ۲ - به نهایت خسته شدن .
پیشنهاد کاربران
شکست خوردن. و از پای در آوردن
شکست خوردن، تسلیم شدن
از پای در آمدن: فرو افتادن.
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۵۱ ) .
( مرزبان نامه، محمد روشن ج اول، چاپ دوم، ۱۳۶۷. ص۱۵۱ ) .
کشته شدن
خسته شدن
خسته شد
تسلیم شدن . شکست خوردن.
نابود کردن
شکست دادن
کلمات دیگر: