کلمه جو
صفحه اصلی

از حرکت بازداشتن

فارسی به عربی

کشک

مترادف و متضاد

trig (فعل)
از حرکت بازداشتن، دویدن

stall (فعل)
ماندن، از حرکت بازداشتن، طفره زدن، قصور ورزیدن، به اخور بستن، دور سرگرداندن

chock (فعل)
محکم کردن، از حرکت بازداشتن


کلمات دیگر: