از ان پس
فارسی به انگلیسی
فارسی به عربی
فیما بعد
مترادف و متضاد
بعد از آن، پس از ان، از ان پس، بعدها
از ان پس
از ان پس، از اینجا به بعد، از ان وقت
فرهنگ فارسی
( از آن پس ) بعد سپس از آن هنگام ببعد .
لغت نامه دهخدا
( از آن پس ) از آن پس. [ اَ پ َ ] ( ق مرکب ) بعد. سپس :
دل و جنگ و کین را بیکسو نهاد
وز آن پس نکرد او ز پیکار یاد.
ز آموی تا شهر چاچ و خُتن.
سواران بسیار و پیل و بنه...
دل و جنگ و کین را بیکسو نهاد
وز آن پس نکرد او ز پیکار یاد.
فردوسی.
وز آن پس بزرگان شدند انجمن ز آموی تا شهر چاچ و خُتن.
فردوسی.
وز آن پس بدو گفت کز میمنه سواران بسیار و پیل و بنه...
فردوسی.
فرهنگ عمید
بعد، سپس، ازآن به بعد.
پیشنهاد کاربران
از آن باز. [ اَ ] ( ق مرکب ) از آن وقت. از آن زمان. من ذلک الزمان.
کلمات دیگر: