کلمه جو
صفحه اصلی

درفسه

لغت نامه دهخدا

( درفسة ) درفسة. [ دَ ف َ س َ ] ( ع مص ) برداشتن نشان بزرگ را. ( از منتهی الارب ). حمل کردن «درفس » و علم بزرگ را. ( از اقرب الموارد ). || سوار شدن شتر کلان جثه را. ( از منتهی الارب ).

درفسة. [ دِ رَ س َ ] ( ع ص ، اِ ) مؤنث درفس. ماده شتر بزرگ جثه. || ماده شتر که در دو پهلوی خود گوشت فراوان دارد. ( از ذیل اقرب الموارد از لسان ). رجوع به درفس شود.

درفسة. [ دَ ف َ س َ ] (ع مص ) برداشتن نشان بزرگ را. (از منتهی الارب ). حمل کردن «درفس » و علم بزرگ را. (از اقرب الموارد). || سوار شدن شتر کلان جثه را. (از منتهی الارب ).


درفسة. [ دِ رَ س َ ] (ع ص ، اِ) مؤنث درفس . ماده شتر بزرگ جثه . || ماده شتر که در دو پهلوی خود گوشت فراوان دارد. (از ذیل اقرب الموارد از لسان ). رجوع به درفس شود.



کلمات دیگر: