نکوئی عاقبت و پایان کار
حسن الماب
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
( حسن المآب ) حسن المآب. [ ح ُ نُل ْ م َ ] ( ع اِ مرکب ) نکوئی عاقبت و پایان کار. خوبی جای بازگشت. نیکوئی بازگشت و قرب الهی. ( غیاث ) ( آنندراج ) :
گفت دمیده است صبح منشین خاقانیا
حضرت خاقان شناس مقصد حسن المآب.
کاهل حسن المآب دیدستند.
گفت دمیده است صبح منشین خاقانیا
حضرت خاقان شناس مقصد حسن المآب.
خاقانی.
من ندیدم نه اهل بیتم دیدکاهل حسن المآب دیدستند.
خاقانی.
رجوع به حسن مآب شود.کلمات دیگر: