آنکه عقل تاریک و اندیشه تیره دارد مقابل روشن خرد .
خرد تیره
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خردتیره. [ خ ِ رَ رَ / رِ ] ( ص مرکب ) آنکه عقل تاریک و اندیشه تیره دارد. مقابل روشن خرد :
خردتیره و مرد روشن روان
نباشد همی شادمان یک زمان.
خردتیره و مرد روشن روان
نباشد همی شادمان یک زمان.
فردوسی.
کلمات دیگر: