آنکه خرد یاور اوست آنکه کارها از روی خرد کند .
خرد یاور
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
خردیاور. [ خ ِ رَدْ وَ ] ( ص مرکب ) آنکه خرد یاور اوست. آنکه کارها از روی خرد کند. صاحب عقل. صاحب رای. هوشمند :
که شاها خدیوا جهان داورا
خردمندخویا خردیاورا.
که شاها خدیوا جهان داورا
خردمندخویا خردیاورا.
نظامی.
کلمات دیگر: