فرومایه و ناکس از مردم
ابن هی
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
ابن هی. [ اِ ن ُ هََ ی ی ] ( ع ص مرکب ) و هی بن بی. فرومایه و ناکس از مردم.خسیس از ناس. بی سروپا. بی پدرومادر. و ظاهراً بیت منوچهری که اکنون لایقرء است اصلش این است :
آن جایگاه کانجمن سرکشان بود
تو بوعلاء و این دگران هی ابن بی.
آن جایگاه کانجمن سرکشان بود
تو بوعلاء و این دگران هی ابن بی.
منوچهری.
کلمات دیگر: