ابن کرنیب . [ اِ ن ُ ک َ / ک ِ / ک ُ ] (اِخ ) ابوالعلأبن اسحاق بن ابراهیم بن یزید کاتب ، برادر حسین بن اسحاق متکلم . مهندس و ریاضی ، و او استاد ابوعمرو مغازلی بوزجانی در هندسه است . و ابوالوفا بوزجانی برادرزاده ٔ ابوعمرو بواسطه ٔ عم خویش شاگرد ابن کرنیب است .
ابن کرنیب
لغت نامه دهخدا
ابن کرنیب. [ اِ ن ُ ک َ / ک ِ / ک ُ ] ( اِخ ) ابوالعلأبن اسحاق بن ابراهیم بن یزید کاتب ، برادر حسین بن اسحاق متکلم. مهندس و ریاضی ، و او استاد ابوعمرو مغازلی بوزجانی در هندسه است. و ابوالوفا بوزجانی برادرزاده ابوعمرو بواسطه عم خویش شاگرد ابن کرنیب است.
ابن کرنیب . [ اِ ن ُ ک َ / ک ِ / ک ُ ] (اِخ ) ابواحمد یا ابوالحسن حسین بن اسحاق بن ابراهیم بن یزید کاتب . از بزرگان متکلمین بغداد و پیرو مذهب فلاسفه ٔ طبیعیین ، در نهایت فضل و معرفت و آگاهی بعلوم طبیعیه ٔ قدیمه . و او را تصانیفی است ، ازجمله : کتاب الرد علی ثابت بن قرة فی نعته وجود سکون بین کل حرکتین متساویتین . کتاب فی الاجناس و الانواع و هی امور العامیه . کتاب کیف یعلم ما مضی من النهار من ساعة من قبل الارتفاع . (قفطی ). و ابن الندیم گوید ابن کَرنیب مکنی به ابواحمد حسین بن ابی الحسین اسحاق بن ابراهیم بن یزید کاتب است . او از بزرگان متکلمین بود و بمذهب فلاسفه ٔ طبیعیین میرفت . و در جای دیگرگوید ابوالحسین بن کرنیب از اصحاب علوم تعالیم و هندسه ، او راست : کتاب کیف یعلم ما مضی من النهار من ساعة من قبل الارتفاع المفروض . و قفطی در ترجمه ٔ ارسطو گوید ابن کرنیب راست تفسیر بعض مقاله ٔ اولی و بعض مقاله ٔ رابعه تا مبحث زمان بر کتاب سماع طبیعی ارسطو.