کلمه جو
صفحه اصلی

ابن نابل

فرهنگ فارسی

زیرک پسر زیرک

لغت نامه دهخدا

ابن نابل. [ اِ ن ُ ب ِ ]( ع ص مرکب ، اِ مرکب ) نابل بن نابل. زیرک پسر زیرک.


کلمات دیگر: