کلمه جو
صفحه اصلی

فشی

فرهنگ فارسی

پراکنده گردیدن خبر و ذکر و فضل کسی .

لغت نامه دهخدا

فشی. [ ف ُ شی ی ] ( ع مص ) پراکنده گردیدن خبر و ذکر و فضل کسی. ( از اقرب الموارد ). فشو. رجوع به فشو شود.


کلمات دیگر: