کلمه جو
صفحه اصلی

قسطره

لغت نامه دهخدا

( قسطرة ) قسطرة. [ ق َ طَ رَ ] ( ع مص ) نقد کردن دراهم و دینار را. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).

قسطرة. [ ق ُ طَرْ رَ ] ( اِخ ) شهری است در اندلس از توابع جیان. ( معجم البلدان ).

قسطرة. [ ق َ طَ رَ ] (ع مص ) نقد کردن دراهم و دینار را. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ).


قسطرة. [ ق ُ طَرْ رَ ] (اِخ ) شهری است در اندلس از توابع جیان . (معجم البلدان ).



کلمات دیگر: