کلمه جو
صفحه اصلی

فشیدن

لغت نامه دهخدا

فشیدن. [ ف َ دَ ] ( مص ) راندن اسپ و دوانیدن آن بتندی تمام. ( آنندراج ). تاختن ودویدن. || الحاح کردن و تقاضا نمودن. || یدک کشیدن. اسپ با لگام. ( ناظم الاطباء ).


کلمات دیگر: