کلمه جو
صفحه اصلی

کداره

لغت نامه دهخدا

( کدارة ) کدارة. [ک ُ رَ ] ( ع اِ ) آنچه در بن دیگ باقی ماند از طعام وجز آن یا دردی روغن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). کدادة و آن دردی روغن در ته دیگ است. ( از اقرب الموارد ). رجوع به کدادة شود.

کدارة. [ ک َ رَ ] ( ع مص ) کَدَر. کُدور. کُدورَة. کُدُر. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ). تیره شدن. ( منتهی الارب ). رجوع به کدرة و کدورة و کدور و کدر شود.

کدارة. [ ک َ رَ ] (ع مص ) کَدَر. کُدور. کُدورَة. کُدُر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). تیره شدن . (منتهی الارب ). رجوع به کدرة و کدورة و کدور و کدر شود.


کدارة. [ک ُ رَ ] (ع اِ) آنچه در بن دیگ باقی ماند از طعام وجز آن یا دردی روغن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کدادة و آن دردی روغن در ته دیگ است . (از اقرب الموارد). رجوع به کدادة شود.


دانشنامه عمومی

کداره (روستا). کداره به عربی ( الَکدارَة )، روستایی است در دهستان ناحیه از توابع استان شبوه در کشور یمن در شبه جزیره عربستان.
المقحفی، ابراهیم، احمد ، (مُعجَم المُدُن وَالقَبائِل الیَمَنِیَة) ، منشورات دار الحکمة، صنعاء، چاپ پنجم، وانتشار سال ۱۹۸۵ میلادی به (عربی).
جمعیت آن (۹۸ ) نفر (۱۱ خانوار) می باشد.


کلمات دیگر: