زداینده تیرگی و آلودگی و ناپاکی
کدورت زدای
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کدورت زدای. [ ک ُ رَ زِ ] ( نف مرکب ) زداینده تیرگی و آلودگی و ناپاکی :
کو فر او که بود ضیابخش آفتاب
کو لطف این که بود کدورت زدای خاک.
کو فر او که بود ضیابخش آفتاب
کو لطف این که بود کدورت زدای خاک.
خاقانی.
کلمات دیگر: