( قسطلانیة ) قسطلانیة. [ ق َ طَ نی ی َ ] ( ع اِ ) قوس قزح. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ). رجوع به قسطلان و قسطلانی شود. || سرخی شفق. ( منتهی الارب ). حمره شفق. || ( ص نسبی ) جامه سرخ منسوب به بافنده ای به نام قسطلان ، یا منسوب به قسطله که شهری است در اندلس. || ( اِ ) کثرت غبار. گویند: غشیتهم قسطلانیة. ( اقرب الموارد ).
قسطلانیه
لغت نامه دهخدا
قسطلانیة. [ ق َ طَ نی ی َ ] (ع اِ) قوس قزح . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به قسطلان و قسطلانی شود. || سرخی شفق . (منتهی الارب ). حمره ٔ شفق . || (ص نسبی ) جامه ٔ سرخ منسوب به بافنده ای به نام قسطلان ، یا منسوب به قسطله که شهری است در اندلس . || (اِ) کثرت غبار. گویند: غشیتهم قسطلانیة. (اقرب الموارد).
کلمات دیگر: