کلمه جو
صفحه اصلی

شسوب

لغت نامه دهخدا

شسوب. [ ش ُ ] ( ع مص ) باریک میان شدن اسب. ( المصادر زوزنی ). باریک میان شدن اسب از نزاری. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از اقرب الموارد ).

شسوب. [ ش َ ] ( ع ص ) ماده شتری که بچه اش در سرما مرده باشد و دیگر شیر ندهد. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

شسوب . [ ش َ ] (ع ص ) ماده شتری که بچه اش در سرما مرده باشد و دیگر شیر ندهد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).


شسوب . [ ش ُ ] (ع مص ) باریک میان شدن اسب . (المصادر زوزنی ). باریک میان شدن اسب از نزاری . (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: