کلمه جو
صفحه اصلی

ششی

فارسی به انگلیسی

pulmonary, light red

pulmonary


فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به شش . یا حبابچه های شش . کوچکترین تقسیمات شش که تعداد آنها در حدود ۲ میلیون می باشد و نایژکهای انتهایی به آن ها ختم می شود . قطر هر حبابچه ریوی در حدود ۱ / ۴ میلیمتر است و جدار آن چین خورده است و خانه های شش را تشکیل می دهد کیسه های هوایی . یا خانه های ششی . چین خوردگی های دیواره حبابچه های ریوی حفره های ریوی .
منسوب است به شش که کوچه ایست در جرجان

لغت نامه دهخدا

ششی. [ ش ُ ] ( ص نسبی ) منسوب به شش ( ریه ). به رنگ جگر سفید. سرخ بسیار کم رنگ. ( یادداشت مؤلف ).
- حبابهای ششی ؛ در اصطلاح پزشکی کوچکترین تقسیمات شش که تعداد آنها در حدود 2 میلیون می باشد و نایژکهای انتهایی به آنها ختم می شوند. قطر هر حبابچه ریوی در حدود یک چهارم میلیمتر است و جدار آن چین خورده است و خانه های شش را تشکیل می دهد. ( فرهنگ فارسی معین ).
- خانه های ششی ؛ در اصطلاح پزشکی چین خوردگیهای دیوارچه حبابچه های ریوی. حفره های ریوی. ( فرهنگ فارسی معین ).

ششی. [ ش ُ / ش ُ شی ی ] ( ص نسبی ) منسوب است به شش که کوچه ای است در جرجان. ( از انساب سمعانی ).

ششی. [ ش ُ] ( اِخ ) ابوزرعة محمدبن عبدالوهاب... ششی. دانشمند فقه و حدیث بود و از عبداﷲبن محمدبن مسرور زهری روایت کرد و ابواحمدبن عدی و دیگران از وی روایت دارند. ششی به سال 304 هَ. ق. درگذشت. ( از لباب الانساب ).

ششی . [ ش ُ ] (ص نسبی ) منسوب به شش (ریه ). به رنگ جگر سفید. سرخ بسیار کم رنگ . (یادداشت مؤلف ).
- حبابهای ششی ؛ در اصطلاح پزشکی کوچکترین تقسیمات شش که تعداد آنها در حدود 2 میلیون می باشد و نایژکهای انتهایی به آنها ختم می شوند. قطر هر حبابچه ٔ ریوی در حدود یک چهارم میلیمتر است و جدار آن چین خورده است و خانه های شش را تشکیل می دهد. (فرهنگ فارسی معین ).
- خانه های ششی ؛ در اصطلاح پزشکی چین خوردگیهای دیوارچه ٔ حبابچه های ریوی . حفره های ریوی . (فرهنگ فارسی معین ).


ششی . [ ش ُ / ش ُ شی ی ] (ص نسبی ) منسوب است به شش که کوچه ای است در جرجان . (از انساب سمعانی ).


ششی . [ ش ُ] (اِخ ) ابوزرعة محمدبن عبدالوهاب ... ششی . دانشمند فقه و حدیث بود و از عبداﷲبن محمدبن مسرور زهری روایت کرد و ابواحمدبن عدی و دیگران از وی روایت دارند. ششی به سال 304 هَ . ق . درگذشت . (از لباب الانساب ).



کلمات دیگر: