کلمه جو
صفحه اصلی

غیاصه

لغت نامه دهخدا

( غیاصة ) غیاصة.[ ص َ ] ( ع مص ) به آب فروشدن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مجمل اللغة ). در آب فروشدن. ( منتهی الارب ). فرورفتن در آب. زیر آب رفتن. غَوص. غیاص. مَغاص. ( اقرب الموارد ). رجوع به غوص شود. || غواصی کردن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). عمل غواص. ( از اقرب الموارد ). به دریا فروشدن. ( مجمل اللغة ). رجوع به غَوّاص شود.

غیاصة.[ ص َ ] (ع مص ) به آب فروشدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مجمل اللغة). در آب فروشدن . (منتهی الارب ). فرورفتن در آب . زیر آب رفتن . غَوص . غیاص . مَغاص . (اقرب الموارد). رجوع به غوص شود. || غواصی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). عمل غواص . (از اقرب الموارد). به دریا فروشدن . (مجمل اللغة). رجوع به غَوّاص شود.



کلمات دیگر: