کدبانویی
فارسی به انگلیسی
فرهنگ فارسی
۱ - بانوی خانه بودن خاتونی . ۲ - ( مخصوصا ادار. امور خانه بنیکویی ) خانه داری .
لغت نامه دهخدا
کدبانویی. [ ک َ ] ( حامص مرکب ) عمل کدبانو. فراهم کردگی سامان خانه بطور شایسته و خوش سلیقگی. ( ناظم الاطباء ). || صرفه جویی. ( یادداشت مؤلف ) :
مرد اگر یک قراضه کار کند
زن به کدبانویی چهار کند.
گلشن گلخن شود چون به ستیزه کنند
در یک خانه دو تن دعوی کدبانویی.
به کدبانویی فارغ از کدخدای.
مرد اگر یک قراضه کار کند
زن به کدبانویی چهار کند.
امیرخسرو دهلوی.
|| بزرگی در خانه و سرای. ( یادداشت مؤلف ) : گلشن گلخن شود چون به ستیزه کنند
در یک خانه دو تن دعوی کدبانویی.
سنائی.
زنان داشتی رای زن در سرای به کدبانویی فارغ از کدخدای.
نظامی.
کلمات دیگر: