شش پنج زن. [ ش َ / ش ِ پ َ زَ ] ( نف مرکب ) شش و پنج زن که شش پنج زند و بازد، و شش پنج نوعی قمار است :
لیک گر میرم ندارم من کفن
در قمار مفلس شش پنج زن.
شش پنج زنان داو برده
اما همه نقش یک شمرده.
لیک گر میرم ندارم من کفن
در قمار مفلس شش پنج زن.
مولوی.
|| شش و پنج. شش پنج. ( ناظم الاطباء ). رجوع به شش پنج شود. || کسی که هرچه باشد در معرض تلف آرد. ( ازآنندراج ) : شش پنج زنان داو برده
اما همه نقش یک شمرده.
خاقانی ( از آنندراج ).