کلمه جو
صفحه اصلی

کداس

لغت نامه دهخدا

کداس. [ ک ِ / ک ُ ] ( ع مص ) کَدس. کَدسان. ( منتهی الارب ). رجوع به کدس شود.

کداس.[ ک ُ ] ( ع اِ ) برف کوفته فراهم آورده. || عطسه ستور. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). عطسه بهائم و در انسان هم استعمال می شود. ( اقرب الموارد ).

کداس. [ ک ُدْ دا ] ( ع اِ ) خرمن و غله دروده فراهم آورده. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ). دانه های درو شده خرمن شده. ج ، کَدادیس. ( از اقرب الموارد ).

کداس . [ ک ِ / ک ُ ] (ع مص ) کَدس . کَدسان . (منتهی الارب ). رجوع به کدس شود.


کداس . [ ک ُدْ دا ] (ع اِ) خرمن و غله ٔ دروده ٔ فراهم آورده . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). دانه های درو شده ٔ خرمن شده . ج ، کَدادیس . (از اقرب الموارد).


کداس .[ ک ُ ] (ع اِ) برف کوفته ٔ فراهم آورده . || عطسه ٔ ستور. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). عطسه ٔ بهائم و در انسان هم استعمال می شود. (اقرب الموارد).



کلمات دیگر: