زن گرفتن . تاهل کردن
کدخدا شدن
فرهنگ فارسی
لغت نامه دهخدا
کدخدا شدن. [ ک َ خ ُ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) زن گرفتن. تأهل کردن. بَضع. ( یادداشت مؤلف ). شوهر شدن :
چنان کودک نارسیده بجای
یکی زن گزین کردو شد کدخدای.
- کدخدا شدن داماد ؛ برداشتن شوی بکارت زن را. ( از یادداشت مؤلف ).
- کدخدا شدن دختر ؛ برداشتن شوی بکارت او را. ( یادداشت مؤلف ).
چنان کودک نارسیده بجای
یکی زن گزین کردو شد کدخدای.
فردوسی.
|| با زن باکره آرمیدن شوی. ( یادداشت مؤلف ).- کدخدا شدن داماد ؛ برداشتن شوی بکارت زن را. ( از یادداشت مؤلف ).
- کدخدا شدن دختر ؛ برداشتن شوی بکارت او را. ( یادداشت مؤلف ).
کلمات دیگر: